English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8300 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
a white elephant U شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dear bought U جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
high value U گران قیمت
big ticket U گران قیمت
beyoned price U بی قیمت بسیار گران بها
assay U عیارگیری فلزات گران قیمت
assays U عیارگیری فلزات گران قیمت
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Hotel accommodation is rather expensive there. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
offer curve U منحنی قیمت مصرف
price consumption curve U منحنی قیمت مصرف
recommended retail price U قیمت توصیه شده برای مصرف کننده
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics U امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
article U شیئی
articles U شیئی
object U شیئی
objecting U شیئی
objected U شیئی
indirect objects U شیئی
direct objects U شیئی
objects U شیئی
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
object choice U شیئی گزینی
objective lens U عدسی شیئی
object glass U عدسی شیئی
goal object U شیئی هدف
objective glass U عدسی شیئی
objectives U عدسی شیئی
love object U شیئی محبوب
object constancy U ثبات شیئی
stimulus object U شیئی محرک
lost article U شیئی گمشده
found article U شیئی گمشده
object libido U متمرکزبر شیئی
objective U عدسی شیئی
object cathexis U نیروگذاری در شیئی
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
reification U شیئی انگاری مفهومها
flap U قسمت اویخته هر شیئی
flapped U قسمت اویخته هر شیئی
flaps U قسمت اویخته هر شیئی
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
pinpoint photograph U عکس تکی یا زوجی یک شیئی یا هدف
diffraction loading U منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
nose piece U قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
bugged U اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
dearest U گران
dearly U گران
expensive U گران
dears U گران
heaviest U گران
heavies U گران
at a great penny worth U گران
heavier U گران
heavy U گران
pricey U گران
overpriced U گران
dear U گران
dearer U گران
costlier U گران
costliest U گران
sumptuous U گران
costly U گران
onerous U گران
deluxe U مجلل گران
expensively U گران بها
highest U سخت گران
dears U گران کردن
massively U گران کوه
valuable U گران بها
dearest U گران کردن
endeared U گران کردن
high U سخت گران
dearer U گران کردن
dear U گران کردن
endears U گران کردن
dear bought U گران خرید
endear U گران کردن
massive U گران کوه
high money U پول گران
high priced U گران بها
natatores U شنا گران
high interest U بهره گران
priceless U بسیار گران
to sell dearly U گران فروختن
overpriced <adj.> U بسیار گران
too expensive <adj.> U بسیار گران
stingy U گران کیسه
highs U سخت گران
be too dear U گران بودن
You have paid too much for your car . U اتوموبیلت را گران خریدی
worth a kings ransom U بسیار گران بها
dear bought U گران تمام شده
white elephants U گران و پر خرج و کم فایده
prohibitory U گران جلوگیری کننده
The price of butter has gone up . butter has become expensive . U کره گران شده
white elephant U گران و پر خرج و کم فایده
prohibitive U گران جلوگیری کننده
viscosity U قوام گران روی
exclusive U منحصر بفرد گران
highest U وافر گران گزاف
high U وافر گران گزاف
highs U وافر گران گزاف
overburden U گران بار شدن
not too expensive U خیلی گران نباشد.
It is too expensive. خیلی گران است.
i paid dear for it U برای من گران تمام شد
This is really expensive ! U این چه گران است !
i paid dearly for it U بسیار گران برایم تمام شد
pyrrhic victory U پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
costs an arm and a leg <idiom> U [فوق العاده پرخرج یا گران]
highs U وسیله گران یا با کارایی بالا
He overcharged us. U پایمان گران حساب کرد
highest U وسیله گران یا با کارایی بالا
high U وسیله گران یا با کارایی بالا
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
The hotel has overcharged me . U هتل گران پایم حساب کرده
She took umbrage at your remark . U سخن شما برایش گران آمد
I paid dearly for this mistake . U این اشتباه برایم گران تمام شد
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
A thing you dont want is dear at any price. <proverb> U چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
gem U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
gems U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
thunderscan U یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
manganic U دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
pallet U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
pallets U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
plan range U در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
manganesian U مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
white elephant U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephants U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
It is too expensive for me to buy ( purchase ). U برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
Smoking makes you ill and it is also expensive. U سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
He bought them expensive presents, out of guilt. U او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
otiose U بی مصرف
comsumption U مصرف
income consumption curve U مصرف
extravagant U مصرف
waste U بی مصرف
sodden U بی مصرف
usage U مصرف
unemployed U بی مصرف
disposal U مصرف
of no a U بی مصرف
expenditure U مصرف
consumption possibility line U حد مصرف
consumerism U مصرف
good for nothing U بی مصرف
overall consumption U مصرف کل
wastes U بی مصرف
consumption U مصرف
usages U مصرف
expense U مصرف
wasteful U مصرف
waster U مصرف
aggregate consumption U مصرف کل
wasters U مصرف
offtake U مصرف
consumer brand U کالای پر مصرف
present consumption U مصرف جاری
present consumption U مصرف حال
coefficient of utility U ضریب مصرف
conspicuious consumption U مصرف تجملی
conspicious consumption U مصرف تجملی
expenditure credit U اعتبار مصرف
excise tax U مالیات بر مصرف
domestic consumption U مصرف خانگی
energy consumption U مصرف انرژی
consumable U مصرف شدنی
rival consumption U مصرف رقابتی
consumption function U تابع مصرف
peak load U بحبوحه مصرف
private consumption U مصرف خصوصی
productive consumption U مصرف مولد
propensity to consume U گرایش به مصرف
propensity to consume U تمایل به مصرف
put away U مصرف کردن
rate of consumption U نرخ مصرف
ready for use U اماده مصرف
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1To be capable of quoting
1 moves up the range
1preppy
1لطفا قیمت محصولات رو برای من بفرستید ممنونه
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
1مصرف تستوسترون
0ایا for what price ? ترجمه ی جمله ی
1vegan
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com